الان که اين پياموميخوني جسمم باهات غريبه شده
ولي دلم همممميشه دوست داره به اميد بيداري جسمهاخداحافظ براي هميشه .
به طرف پنجره ي بزرگ اتاقش ميره ساعت دقيقا 3:34 بود که درسکوت و تاريکي خودش رو از بالاي پنجره به پايين پرت کرد
دختربراي هميشه تو تنهايي مرد . صبح مادردختر طبق عادت هميشگي به اتاق دخترش رفت تا بيدارش کنه امادختر رو نديد .
تلفن همراه دخترکه مدام و پياپي زنگ ميخورد توجهش روجلب کرد به سمت گوشي رفت پسرى مدام داشت تماس ميگرفت
. چشم مادر دختربه پيامي افتاد که همون پسر فرستاده بود :
عزيزم,عشقم,بخداشوخي کردم من هنوزدوست دارم مثل هميشه عاشقتم خواهش ميکنم عشقم فقط يه فرصت
توروخدا .... اون پيام دقيقا ساعت 3:35 ارسال شده بود ...
مادر دختر به طرف پنجره ي اتاق رفت که کاملا باز بود به بيرون نگاه کردوچيزي که ميديد باورنميکرد ...
كليپس دختربه بندلباسى گيركرده بود ....آره اون دختر هنوز زنده بود... :))))))))
نظرات شما عزیزان:

.
.
.
ولی خدایی باحال بود من هی میگم این کلیپسا خوبن هی شما بگین ن!دیدی جون ی ادمو نجات داد!
خخخخخخخخخ =)))))

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
=))))